خلاصه:سمیم و صنم در خانهٔ کوچکی با مادر خود زندگی میکنند.سمیم از صنم ۶ سال بزرگتر است و چون هم کار میکند و هم درس میخواند خیلی به صنم سخت میگیرد . صنم برای دوری از سمیم اطاق زیرزمین را به سوئیت تبدیل کرده و بیشتر وقت خود را در آن میگذارند . روزی سمیم به مادر میگوید که دوستی دارد که چون با پدرش اختلاف پیدا کرده میخواهد اطاق اجاره کند منهم به او سوئیت صنم را پیشنهاد کردم که اگر رامین بپذیرد اجاره خوبی میتوانیم از او بگیریم .مادر با پیشنهاد سمیم موافقت میکند و مخالفتهای صنم به هیچ جائی نمیرسد. رامین در سوییت مستقر شده و صنم برای اینکه او را فراری دهد دست به آذر و اذیت رامین میزند. رامین نیز کارهای او را بی جواب نمیگذارد. این کارها باعث علاقه صنم به رامین میشود و وقتی که به رامین از این عشق میگوید………